دل هر ذره را که بشکافی افتابیش در درون یابی
این پادشاه حقیقی در عین انکه در همه جا هست در بارگاه قدس که انرا گروثمان یعنی خانه ستایش گویند,مقام دارد.بخصوصه نظم و نسق در این سلطنت معنوی جالب دقت است.هیچ چیز در عالم خودسر وبیرون از دایره حکم ایزدی نیست.
برخلاف ادیان سامی{یهود-مسیح-اسلام},مزدیسنا از زندگانی مجلل روگردان نیست.زندگانی نیک و شریف است و جهان و انچه در اوست مقدس است.خوشی و خرمی برای نوع بشر,موهبت ایزدی است و از انها نباید خود را محروم ساخت.فقر و مسکنت,کرده اهریمنی است. به امید پاداش اخروی چشم از نعمتهای دنیوی نباید پوشید.پریشانی و ذلت در این جهان مایه ابرو و اعتبار از برای جهان دیگر نخواهد شد و در روز واپسین,مزد و پاداش به کسی بخشیده خواهد شد که از پرتو کوشش خویش,زمین را اباد و مردم را شاد میسازد.خانه خلدبرین در گرو حسن عمل بندگان است.
انکس که از پرتو کار و کوشش خویش,مایه خوشی و اسایش دیگران را فراهم اورد,خود نیز از کار و کوشش دیگران بهره مند گشته و در خوشی و اسایش خواهد بود.نظر به همین اصول است که غالبا در کتب دانشمندان و مستشرقین میخوانیم که مزدیسنا دینی است موافق اصول زندگانی عصر حاضر.
د اوستا مکررا به فقراتی برمیخوریم که ثروت و خانواده بزرگ و خانه اباد و فرزندان فراوان و اسب گردونه و گله و رمه و مزارع حاصلخیز و حتی غذاهای گوناگون ارزو شده است.در مزدیسنا زندگانی حقیر شمرده نشده است و خوشی اینده را شرط بدبختی کنون ندانسته و باید به تمام لذایذ دنیوی اقبال نمود و در نهایت انچه را که از ان فایده و سودی میرسد دوستار و خواستار بود. همچنین انچه را که ممکن است از ان ضرری رسد و انچه را که مایه رنج و گرفتاری و اندوه است,دشمن بود و برای نابود کردنش کوشش باید.
بنابر این منطقی است که در مزدیسنا اسمان و زمین وستاره و خورشید و ماه و فلز و گیاه و چارپایان و ....... مقدس و معزز باشد و به فرشتگان موکل هر یک از انها نماز و ستایش برده شود.