×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

زرتشت

× آموزه های زرتشت وآنچه که هر شخص خردورز باید بداند
×

آدرس وبلاگ من

goler30.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/reza_arad

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

زيبا ترين قلب

زيبا ترين قلب
روزي مرد جواني وسط شهر ايستاده بود و ادعا ميكرد كه زيبا ترين قلب را دارد
جمعيت زيادي جمع شدند و به قلب او نگريستند. قلب او كاملا سالم بود و هيچ خدشه اي بر آن وارد نشده بود مرد جوان با كمال افتخار با صدايي بلند به تعريف از قلب خود پرداخت و همه تصديق كردند كه قلب او به راستي زيبا ترين قلبي است كه تا كنون ديده اند
ناگهان پيرمردي جلوي جمعيت آمد و گفت كه قلب تو به زيبايي قلب من نيست
مرد جوان و ديگران با تعجب به قلب پيرمرد نگاه كردند. قلب او با قدرت تمام مي تپيد
اما پر از زخم بود. قسمت هايي از قلب او برداشته شده و تكه هايي جايگزين آن شده بود كه به راستي جاهاي خالي را خوب پر نكرده بودند براي همين گوشه هايي ناهموار در آن ديده مي شد
در بعضي نقاط شيارهاي عميقي وجود داشت كه هيچ تكه اي آن را پر نكرده بود. مردم كه به قلب پيرمرد خيره شده بودند با خود مي گفتند كه چطور او ادعا ميكند كه زيبا ترين قلب را دارد؟
مرد جوان به پيرمرد اشاره كرد و گفت تو حتما شوخي ميكني! قلب خود را با قلب من مقايسه نكن! قلب تو فقط مشتي زخم و بريدگي و خراش است
پيرمرد گفت: درست است قلب تو سالم به نظر ميرسد اما من هرگز قلب خود را با قلب تو عوض نميكنم! هر زخمي نشانگر انساني است كه من عشقم را به او داده ام من بخشي از قلبم را جدا كرده ام و به او بخشيده ام. گاهي او هم بخشي از قلب خود را به من داده است كه به جاي آن تكه ي بخشيده شده قرار داده ام. اما چون اين دو عين نبوده اند گوشه هايي ناهموار در قلبم وجود دارد كه برايم عزيزند. چرا كه يادآور عشق ميان دو انسان هستند
بعضي وقت ها بخشي از قلبم را به كساني بخشيده ام اما آنها چيزي از قلبشان را به من نداده اند. اينها همين شيار هاي عميق هستند گرچه دردآور هستند اما يادآور عشقي هستند كه داشته ام اميدوارم كه آنها روزي هم بازگردند و اين شيار هاي عميق را با قطعه اي كه من در انتظارش بودم پركنند
پس ميبيني كه زيبايي واقعي چيست؟
مرد جوان بي هيچ سخني ايستاد در حالي كه اشك از گونه هايش سرازير مي شد به سمت پيرمرد رفت و از قلب جوان و سالم خود قطعه اي بيرون آورد و با دست هاي لرزان به پيرمرد تقديم كرد. پيرمرد آن را گرفت و در گوشه اي از قلبش جاي داد و بخشي از قلب پير و زخمي خود را به جاي قلب مرد جوان گذاشت
مرد جوان به قلبش نگاه كرد ديگر سالم نبود اما از هميشه زيبا تر بود زيرا كه عشق از قلب پيرمرد به قلب او نفوذ كرده بود
یکشنبه 1 اسفند 1389 - 12:32:57 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


سي نصيحت زرتشت


بابک خرمدین زنده است


دهه شصتی ها


سرنوشت لباس تیم ملی در گذر زمان


آموزش دستور زبان اوستایی، درس نهم


سوشيانت در آيين زرتشتی


مکان ظهور سوشیانت و مطلبی در مورد پس از ظهور


منجی


دوست يعني


ای کاش که عبرت بگیریم


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

711979 بازدید

339 بازدید امروز

270 بازدید دیروز

1179 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements